لطیفه های قرآنی
ادعاى خدائى
در زمان هارون الرشيد، شخصى مدّعى خدائى شد. او را نزد خليفه بردند. خليفه براى اينكه او را بترساند گفت: «چند روز قبل، شخصى ادعاى پيغمبرى كرد؛ او را كشتيم». گفت: «بسيار كار خوبى كرديد؛ چون من او را نفرستاده بودم.»
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در جمعه 30 مرداد 1394برچسب:لطیفه های قرآنی,داستان کوتاه,داستان در مورد مرد عرب, ساعت 11:49 توسط آزاده یاسینی
|